دانلود فیلم آرواره ها jaws1975 با لینک مدیا فایر ، استیون اسپیلبرگ
imdb: 8.3/10
top 250: #105
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
آرواره ها، دانلود فیلم jaws1975
Link:
درباره فیلم: jaws1975
براي پرداختن به فيلم «آروارهها» كه اكنون به اثري كلاسيك در پرونده استيون اسپيلبرگ تبديل شده در اين صفحه چند دليل و سرفصل مهم و عمده ميتوان ذكر كرد. اگر بهانهمان براي رفتن سراغ بعضي آثار مشهور و بسيار ديده شده تاريخ سينما و معرفي آنها به خوانندگان، مرتبط با جنبههاي هنري، تاريخي، سياسي و اجتماعي آن فيلمها باشد، بايد در مورد اين فيلم هم به بررسي چنين جنبههايي بپردازيم و در يك كلام ببينيم كه چگونه «آروارهها» مثل هر فيلم خوب ديگري منعكسكننده و نشانگر اوضاع و احوال و دوران ساخته شدنش است.
پيش از هر چيز خوب است كه در ابتداي اين بررسي روي اين نكته متمركز شويم كه چه عواملي باعث ماندگاري جايگاه فيلم در ژانر آثار ترسناك و همين طور كارنامه سازندهاش شده است. اسپيلبرگ كارش را با يك فيلم جمع و جور و ترسناك تلويزيوني ديگر «دوئل» آغاز كرد كه بداعت و تازگي خود را گذشته از سوژه و پرداخت جذاب و ماهرانه خود، مديون تكنيك حذف و عدم نمايش عامل دهشتزا و همچنين بيدليل بودن ظاهري حمله آن كاميون غولپيكر به راننده اتومبيلسواري بود. از ابتدا تا انتهاي فيلم هيچگاه راننده كاميون را نديديم و مهمتر اين كه دليل و عامل چنين تعقيب و گريز پوچ و بيهودهاي هرگز برايمان روشن نميشد و مهم است كه اصلا همين پوچي و بيهودگي اين تعقيب و گريز بود كه منشأ اصلي ترس بود. اسپيلبرگ همين فرمول را به طرزي هنرمندانهتر و جذابتر در اولين فيلم پرفروش و موفق خود يعني همين «آروارهها» تكرار كرد. به طوري كه فيلم معيارهاي فروش در هاليوود را تغيير داد و تهيهكنندهها را متوجه گنجينهاي كرد كه ميتوانست همچون بمبي در گيشهها عمل كند. در اينجا هم عامل اصلي ترس و دهشت يعني آن كوسه عظيم سفيدرنگ تا اواخر فيلم ديده نميشود. شوك اصلي و ابتدايي از لحظه به زيرآب كشيده شدن آن دختر در ابتداي فيلم آغاز ميشود و پس از تبديل مهماني سكانس آغاز فيلم در آن جزيره توريستي به يك كابوس، همچنان ادامه پيدا ميكند. در واقع ترس از عامل ناشناخته و پديده ترسناك مجهول كه حالا يكي از فرمولهاي تاثيرگذار و جواب پسداده ژانر است، يكي از اولين و مهمترين جلوهها و نمودهاي خود را در اين فيلم اسپيلبرگ پيدا كرده است. جالب اينجاست كه جايي در اواسط فيلم بازي كارگردان با انتظارات تماشاگر شكل بامزه و جالبي هم پيدا ميكند. مثل آن فصلي كه پس از شكار يك كوسه بزرگ توسط چند صياد و گرفتن عكس يادگاري توسط آن، همگان خيال ميكنند كه عامل اصلي ايجاد رعب و هراس را پيدا كردهاند، غافل از اينكه اين كوسه در قياس با كوسه اصلي بيشتر شبيه ماهيهاي آكواريوم است! گذشته از تكنيك حذف، آن رمز و راز جاري در فيلم دوئل كه از بيهودگي آن تعقيب و گريز حاصل ميشد، در اينجا جلوه ديگري يافته است. پرسش اين است كه چرا كوسه، اين جزيره بخصوص را براي حمله و كشتار انتخاب كرده و اين كه پس از اعزام آن 3 نفر براي به دام انداختناش، چرا به همراه آنها ساحل را ترك ميكند. همين نكته ما را رهنمون ميكند به درونمايه اساسي فيلم كه در قالب يك اثر ترسناك ارائه شده است: سال 1975 و به طور كلي سالهاي دهه 1970. سالهايي كه آمريكا بدترين و ملتهبترين دوران تاريخ خود را از سر ميگذراند. سالهايي كه اعتراضهاي اقليتها و سياهپوستها به آزاديهاي فردي و اجتماعي، جنگ ويتنام، خيزشها و جنبشهاي اجتماعي و خيلي مسائل فرهنگي و اجتماعي ديگر گريبان جامعه آمريكا را گرفته بود. فصل كليدي در فيلم است كه شخصيت رابرت شاو در قايق شكار كوسه به دو همراهاش از تجربه تلخ كشته شدن همقطارانش در كشتي ميگويد كه حامل بمب اتمي است كه قرار است بر فراز شهر هيروشيما منفجر شود و كوسهها سرنشينهاي همين كشتي را به وحشتناكترين شكل ممكن قتلعام ميكنند. او از چشمهاي كوسهها ميگويد كه سفيدي ندارد و درست عين چشم يك عروسك سياه و بينور است. فيلم از همين طريق و از طريق تكگويي طولاني و تكاندهنده شخصيت رابرت شاو ارجاعي به سالهاي جنگ جهاني دوم ميدهد كه تا زخمهاي جسمي و رواني ناشي از آن جنگ را بر اين شخصيت موكد كند و هم از اين طريق دست به نمادگرايي بزند كه از آن طريق ميتوان به حال و هواي دوران ساخته شدن اين فيلم پي برد و كنايهآميز است كه دست آخر همين شخصيت است كه به آن شكل وحشتناك توسط كوسه كشته ميشود و البته خود كوسه هم با انفجار پرونده عمرش بسته ميشود. در صحنه پاياني فيلم كه دو شخصيت باقي مانده با خيال راحت مشغول شنا در آب براي رسيدن به ساحلاند، ميدانيم كه ديگر آن خطر عيني و بيروني آدمها را تهديد نميكند، اما شومي فضا و حس و حال و هواي وحشتناك جاري در آن همچنان گريبان تماشاگر را رها نميكند. فيلم گذشته از رعايت دقيق و كامل الگوهاي فيلمهاي وحشتزا، از دلمشغوليهاي اصلي و تكرار شونده اسپيلبرگ نيز غافل نميماند. مولفههايي مثل تاثير حضور يا غياب پدر در روند مسائل خانواده، توجه به مساله پدر سالاري و البته مهمتر از همه اينها توجه به مخاطبان (به مفهوم گيشهاي آن) براي هموارتر شدن راه براي پرداختن به آثار و فيلمهاي ديگر. همان طور كه گفته شد آروارهها در زمان خود يكي از پرفروشترين فيلمها بود. در واقع معيارهاي فروش هاليوودي با اكران آروارهها تعريفهاي تازهاي پيدا كرد و شيوههاي نوظهوري براي جلب تماشاگر پيدا شد. شايد يكي از تاثيرگذارترين بخشهاي فيلم كه تاثيرگذارياش به مراتب بيش از خشونت ظاهري و بيروني فيلم است، هنگامي است كه شخصيت شكارچي با بازي عالي رابرت شاو از تجربه تلخ كشتار دوستان و همقطارانش توسط كوسههاي ميگويد و از اين طريق به نوعي مرگ خود را نيز پيشبيني ميكند. شايد هم بتوانيم اشاره او و اسپيلبرگ به اين جنگ را نوعي گريز از مستقيمگويي در اثري ترسناك براي يادآوري تاثيرات مخرب و ويرانگر جنگ ويتنام بدانيم. فيلم در سالهايي ساخته شد كه آتش جنگ ويتنام شعلهور بود و ديگر رخدادهاي تاثيرگذار آن سالها همچون ماجراي واترگيت و جنبشها و خيزشهاي اجتماعي چهره جامعه را دگرگون كرده بود. ميتوانيم براحتي فيلم را تصويري صريح و بيپرده و روشن از فروپاشي روياي آمريكايي فرض كنيم، اگر از ياد نبريم همه اين ماجراهاي خونين در يك ساحل و جزيره تفريحي اتفاق ميافتد. با گذشت سالها پس از ساخته شدن فيلم، همچنان آروارهها اثري ماندگار و مثال زدني در حوزه خود محسوب ميشود و دنبالههايي كه بر آن ساخته شدند هيچگاه نتوانست موفقيت آن را تكرار كنند. از نمونههاي متاخرتر چنين فيلمهايي كه اين مضمون را دستمايه ساختن فيلم و روايت داستانشان انتخاب كردهاند، ميتوان به فيلمي مثل «درياي آبي عميق» اشاره كرد كه از مولفهها و نكات جذاب فيلم اسپيلبرگ تنها كوسه خونخوار آن را به ارث برده و از درونمايههاي متعدد و عميق آروارهها در آن هيچ نشاني نيست. در نهايت شايد بتوان آروارهها را دركنار برخورد نزديك از نوع سوم از موفقترين فيلمهاي اسپيلبرگ در دهه 1970 دانست دههاي كه به رغم خيلي از منتقدان بهترين دوران كاري اين فيلمساز و ساير هم نسلانش مثل فرانسيس فورد كاپولا و جورج لوكاس بود. تماشاي فيلمي مثل آروارهها هنوز كه هنوز است ميتواند تجربهاي يكه و مثال زدني براي مخاطب فهيم و تيزهوش اين فيلم باشد. هنگام گذر از لايههاي ظاهري ترس و وحشت فيلم و در تعمق و تامل ژرفتر در جهانبيني آن است كه در خواهيم يافت كه پايههاي تمدن به اصطلاح مدرني كه زندگيمان را بر آن بنا كردهايم تا چه حد سست و فروريختني است و تنها به تلنگري بند است. آروارهها اولين فيلم مهم اسپيلبرگ در پرداخت چنين مضموني و البته شايد تنها فيلم موفق او در بيان اين نكته بود كه عوامل مخرب و برهم زننده آسايش و راحت هنگامي سر ميرسند كه انتظارش را نداريم در ضمن از ياد نبريد موفقيت بينظير و شگفتانگيز فيلم را در جلب نظر مخاطب تا ارزشهاي فيلم بيشتر برايتان روشن شود.
، دانلود مستقيم فيلم آرواره ها، دانلود فیلم jaws1975 ،
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.