۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

دانلود فیلم The Virgin Suicides 1999 خودکشی باکره ها با زیرنویس فارسی


imdb: 7.2/10
کارگردان: سوفیا کاپولا
درام

http://www.mediafire.com/?o0i3y954c3t7yuu

http://www.mediafire.com/?omun8pxe3y0fv16

http://www.mediafire.com/?7992udoh293u6m9
http://www.mediafire.com/?kp9r54jotkdqz5l

pass: asanfilm6.blogspot.com
زیرنویس
http://www.all4divx.com/subtitles/The+Virgin+Suicides/Farsi+Persian/1

وقتی صحنه غسل تعمید در اواخر فیلم نزدیك می‌شد، كاپولا مجبور نشد زیاد برای جستجوی یك نوزاد جستجو كند و سوفیا اولین رل زندگی‌اش را فی‌البداهه بازی كرد...
خانواده‌ای كه هنر در آن موروثی است
سوفیا كاپولا كه از اسمش می‌شود فهمید از خانواده بزرگ كاپولاهاست، یك بار دیگر مطرح شد. این كارگردان جوان سینمای مدرن و مستقل آمریكا، این روزها با نمایش چهارمین فیلمش در جشنواره فیلم ونیز نشان داد كه همچنان در سبك خودش ثابت قدم است؛ ساختن فیلم‌هایی راحت و خوش‌ساخت، اما با قصه‌ای عمیقا انسانی كه الهام گرفته از زندگی آدم‌های زمینی است.
البته سینمای دختر فرانسیس فورد كاپولا ویژگی‌‌های دیگری هم دارد كه با این صفت‌ها می‌شود سینمای مستقل آمریكا را نیز شناخت؛ فیلم‌هایی كم‌خرج برمبنای فیلمنامه‌ای دقیق و حساب شده.
با این حال اگر زندگی حرفه‌ای سوفیا كاپولا را بخوانید، محال است بتوانید روی این ایده‌های دم دستی باقی بمانید كه دختر چنین پدری بودن خودش یعنی موفقیت.
سوفیا كه متولد سال 1971 است، كارش را با بازی در فیلم پدرخوانده در سال 1972 شروع كرد. بله، او از بازیگران یكی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینماست. با این حال همان طور كه بزرگ‌تر می‌شد، در فیلم‌هایی كه پدرش می‌ساخت ظاهر شد كه «خودی‌ها» و «ماهی رامبل» هر دو در سال 1983 و «كاتن كلاب» در سال 1984 در كنار ریچارد گیر و «پگی سو ازدواج كرد» در سال 1986 كه با پسر عمویش نیكلاس كیج همبازی شد از آن جمله است. او در بیشتر فیلم‌های این دوره با نام «دومینو» ظاهر شده، چون اعتقاد داشت این اسم خیلی باشكوه و فریبنده است.
وقتی زنی نخستین خاطره‌های زندگی‌اش چگونگی ساخته شدن فیلم «اینك آخرالزمان» فورد كاپولا باشد و در نخستین فیلم خودش 5دختر جوان دست به خودكشی بزنند، شاید این طور به نظر برسد كه او باید در فضایی تیره و تاریك بزرگ شده باشد، اما برای سوفیا كاپولا ترسیم كردن نشستن روی صندلی یك كارگردان كار روشنی نبود. او كه سومین فرزند و تنها دختر فرانسیس فورد كاپولای بزرگ است، در منهتن و زمانی به دنیا آمد كه پدرش در حال تهیه شاهكارش «پدرخوانده» بود. وقتی صحنه غسل تعمید در اواخر فیلم نزدیك می‌شد، كاپولا مجبور نشد زیاد برای جستجوی یك نوزاد جستجو كند و سوفیا اولین رل زندگی‌اش را فی‌البداهه بازی كرد. او در پدرخوانده 2 هم براحتی یك نقش پیدا كرد و این پیش از آن بود كه در اینك آخرالزمان بازی كند. این فیلم بر مبنای كتاب «قلب تاریكی» جوزف كنراد ساخته شده و اولین تجربه واقعی سینمایی سوفیا محسوب می‌شود؛ فیلمی سیاه و پررمز و راز درباره كشتار آدمی در ویتنام، آن هم با بازی مارلون براندو... .
اولین تجربه پدر و دختر در سال 1989 برای ساخت یك اپیزود از فیلم «داستان‌های نیویورك» بود. او از همان جا توجه منتقدان را به خود جلب كرد، البته نه توجه مثبتشان را. او و پدرش با همكاری هم داستان فانتزی كودكانه نیم ساعته «زندگی بدون زوئی» را نوشتند كه دنیای رنگارنگ قصه‌های كلاسیك خیالی كودكان را نشان می‌داد. سوفیا در این پروژه حضوری دوگانه داشت و به عنوان طراح صحنه و لباس نیز صحنه‌هایی پر از جواهرات و زرق و برق را طراحی كرده بود. با این حال مثل خیلی از فیلم‌های كاپولا، این فیلم با استقبال چندان خوب منتقدان روبه‌رو نشد و آنها آن را برای بزرگسالان، بی‌محتوا و برای كودكان، گیج‌كننده ارزیابی كردند.
همه اینها باعث شد تا سوفیای 17 ساله كه دیگر دیپلمش را گرفته بود، از دنیای فیلمسازی دور شود و به همكاری با برادرش رومن بپردازد كه داشت یك كمدی شلوغ با عنوان «بهار 76» را در سال 1990 می‌ساخت. سوفیا در این فیلم در نقش طراح و همكار در نوشتن قصه با برادرش همكاری كرد.
اما یك بار دیگر سرنوشت دخالت كرد و فرانسیس فورد كاپولا با وجود ناملایمات توانست قسمت سوم فیلم پدرخوانده را دست بگیرد. در قسمت سوم بسرعت نقش مری كورلئونه برای او در نظر گرفته شد و منتقدان با انگ زدن بر كار بازیگری او پیش از آن كه حتی یك نما از سكانس‌های مربوط به او فیلمبرداری شده باشد، مخالفت خود را با این انتخاب نشان دادند. وقتی فیلم در اواخر سال 1990 اكران شد، منتقدان كه منتظر فرصت بودند، نقش‌آفرینی او را بسیار كوچك، مثل یك نمایش چوبی و بسیار آماتور و حتی خنده‌دار ارزیابی كردند و از این هم بیشتر ادامه دادند و در سال 1991 جایزه تمشك زرین را به عنوان بدترین بازیگر نقش دوم و نیز بدترین بازیگر تازه‌كار به او اهدا كردند.
سوفیا دوباره از هالیوود رانده شد و سعی كرد علاقه‌اش به هنر را در هنرهای زیبا و انستیتو هنرهای كالیفرنیا دنبال كند. در این موسسه او شروع به عكاسی و ساختن فیلم‌های كوتاه ویدئویی كرد و به عنوان اولین فعالیت پیش از فارغ‌التحصیل شدنش با چند نفر از دوستانش یك مجموعه تلویزیونی را با نام «اكتان بالا» برای برنامه‌های كمدی شبكه كابلی ساخت، اما این مجموعه هم تنها 4 قسمت پخش شد و كاپولا ترجیح داد در پروژه‌های برادرش كه ساختن ویدئوهای موسیقی بود، همكاری كند.
در همین روزها سوفیا با خواندن رمانی از جفری اویژنی با عنوان «خودكشی باكره‌ها» جذب فضای تیره آن شد و شروع به نوشتن فیلمنامه‌ای با اقتباس از این رمان از زاویه دید خودش كرد. او اواسط كار فهمید كه یك كمپانی حقوق این رمان را خریداری كرده و داستانی به مراتب خشن‌تر از آن را برداشت كرده و آماده ساختن آن است؛ اما او ناامید نشد و نسخه خودش را روی میز كمپانی گذاشت. كمپانی نسخه سوفیا را پذیرفت و با توجه به كمك پدرش به عنوان تهیه‌كننده، سوفیا برای كارگردانی آن انتخاب شد. او فیلمبرداری این فیلم را در تورنتو شروع كرد و آن را برای اولین بار در جشنواره كن سال 1999 نمایش داد. منتقدان این بار كاملا مخالف با آنچه تا به حال درباره او نوشته بودند، قضاوت كردند و چهره دیگری از خود رابه او نشان دادند.
در تابستان 1999 سوفیا با اسپایك جونز ازدواج كرد كه یكی از اعضای قبیله‌ای بازیگران، آهنگسازان و نویسندگان آموزش ‌دیده بود. فراموش نكنید پدر سوفیا یك كارگردان بزرگ است و مادرش یك نویسنده. پدر پدرش هم نوازنده و آهنگساز بوده و برای فیلم پدرخوانده اسكار موسیقی را برد و مادر پدرش هم بازیگر. عموی او نویسنده است و پسرعمویش نیكلاس كیج و... جونز در همان زمان كه سوفیا داشت اولین فیلمش را می‌ساخت در حال ساخت فیلم «جان مالكوویچ بودن» بود كه با موفقیت ناگهانی همسرش روبه‌رو شد. پس از آن سوفیا چند سالی را به تهیه‌كنندگی برای تلویزیون پرداخت.
او كار بعدی‌اش را با تجربه‌ای كه از ژاپن در اوایل 20 سالگی‌اش داشت، انتخاب كرد و در سال 2003 «گمشده در ترجمه» را نوشت كه بر مبنای خاطرات پدرش از كار با كوروساوا، كارگردان مشهور ژاپنی برای ساختن یك فیلم تبلیغاتی در دهه 70 شكل گرفته بود. او از خاطرات خودش در طراحی لباس و صحنه هم استفاده كرد. استفاده از بیل موری و اسكارلت جوهانسن به عنوان 2 انسان بی‌جا و مكان و زوجی آمریكایی‌ كه بیشتر وقتشان را در هتل‌های ژاپنی می‌گذرانند، این فیلم را در جایگاهی خاص قرار داد و برای بیل موری موفقیتی بزرگ به همراه آورد.
این فیلم با استقبال بسیار تماشاگران و منتقدان روبه‌رو شد و چند ماه به نمایش خود ادامه داد. خیلی زود عنوان یكی از موفق‌ترین فیلم‌های سال 2003 سینمای آمریكا را به خود اختصاص داد و نمونه‌ای موفق در ژانر كمدی ـ درام شناخته شد.
در این فیلم دوره كوتاهی از زندگی 2 انسان تنها روایت می‌شود كه بر حسب اتفاق، بخشی از مسیر زندگی را با هم طی می‌كنند و با وجود اختلاف سنی زیاد از همان برخورد اول یك رابطه دوستی مستحكم بین آنها شكل می‌گیرد. بازی خوب بیل موری در نقشی كه سوفیا برای او نوشته بود، به نقطه عطفی در زندگی او بدل شد و نامزدی اسكار بهترین بازیگر مرد سال را برایش همراه آورد. اسكارلت یوهانسن هم با این فیلم به عنوان یكی از استعدادهای بازیگری شناخته شد. سوفیا نشان داد كه با هزینه 4میلیون دلاری می‌توان 44 میلیون دلار فروش كرد. او كه این فیلم را در 27 روز فیلمبرداری كرده بود، از زندگی شخصی خود و همسرش برای نوشتن این فیلمنامه الهام گرفته بود. كاپولا با این فیلم ثابت كرد كه از داستان‌های ساده می‌توان بهترین فیلم‌ها را ساخت. فرانسیس كاپولا درباره فیلم خودش «جوانان بدون جوانی» كه یك فیلم جمع و جور است، گفته است از دخترش الگو گرفته كه در ساخت فیلم «گمشده در ترجمه» با بودجه اندكی آن فیلم قابل توجه را ساخت.
هرچند گفته می‌شود كه گمشده در ترجمه در جشنواره‌های مختلف بیش از 68 جایزه مختلف را كسب كرده، اما دریافت جایزه بهترین فیلمنامه از آكادمی اسكار و گلدن گلاب بدون شك افتخار بزرگی بود. او نامزد دریافت بهترین كارگردانی آكادمی هم شد كه در آن سال این افتخار را به پیتر جكسون برای فیلم «ارباب حلقه‌ها» واگذار كرد. با این حال اسم او به عنوان اولین زن كارگردان آمریكایی نامزد دریافت اسكار در تاریخ ثبت شد. در گام بعدی او بی‌توجه به همه تهیه‌كنندگانی كه دورش را برای كارگردانی یك كار جدید گرفته بودند سراغ رمانی از آنتونیا فریزر رفت و «ماری آنتوانت» را به عنوان كار بعدی انتخاب كرد. 


 خالی از زندگی

فیلم جدید او با عنوان «جایی» كه داستان رابطه پر دردسر یك بازیگر مشهور با دختر 11 ساله‌اش است هم از همان داستان‌های انسانی باب میل سوفیاست. در این فیلم كه با استقبال تماشاگران در جشنواره ونیز روبه‌رو شد، استفن دورف در نقش پدر مشهور ظاهر شده است. در این فیلم سوفیا باز هم سراغ هتل‌های 5 ستاره اما خالی از زندگی می‌رود و خوشگذرانی‌های بی‌هدف را به تصویر می‌كشد. اما شخصیتی كه او تصویر كرده سرانجام به بلوغ می‌رسد و به یك مرد واقعی تبدیل می‌شود.
سوفیا كاپولا كه از تجربیات زندگی خود و پدرش در جریان ساخته شدن فیلم‌های او برای نوشتن و ساختن این فیلم استفاده كرده، گفته است كه او هم در زمان فیلمبرداری آثار پدرش زمان زیادی را در سفر و در هتل‌های گوناگون می‌گذراند و با این سبك زندگی بخوبی آشناست.
شاید برای همین باشد كه كاپولای بزرگ در سال‌های اخیر اداره شركت فیلمسازی‌اش را به فرزندانش سوفیا و رومن سپرده است.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
منبع: jamejamonline.ir




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.

Related Posts with Thumbnails
ShoutboxSurvival Kits